مهنا كوچولو بزرگ شده...راه ميره
سلام فرشته كوچولوي قشنگ و نازم ببخش ماماني رو كه دير به دير مياد واست بنويسه سعي ميكنم از اين به بعد زودتر بيام و از شيرين كارياي دخمل نفسم بنويسم چقد تو يهو بزرگ شدي...خانوم شدي اون نيني كوچولوي ضعيف و كوچولويي كه قادر نبود هيچ كاري بكنه و مامان كيف ميكرد واسش كاراشو انجام بده الان انقده بزرگ شده كه مامان دلش واسه اون روزاي نيني بودنش تنگ شده دخمل نازم الان انقده حرف ميزني...حرفاي قشنگ و نامفهومي كه همه دوست دارن حرف بزني و بشنون و از حرف زدن خوشكلت بخندن و خوشحال بشن كلمات مفهومي هم كه ميگي ايناس: ماما...بابا وقتي ميخواي نازي كني ميگي آزي...آزي و اون دستاي كوچولو و نرمتو ميكشي رو صورتم واسه...
نویسنده :
مامان مهنا جونی
10:18